در ویدئوی این هفته از مجموعه «چهارشنبهها با مینا»، به بررسی یکی از استراتژیهای معاملاتی اسکالپ تریدرهای خارجی پرداختیم؛ سیستمی که با تعداد بالای ورود، ظاهر سوددهی جذابی دارد، اما آیا واقعاً در عمل هم سودآور است؟ در این مقاله از زاویهای تخصصی و ساختاری، این استراتژی را تحلیل میکنیم، نکات کلیدیاش را بررسی کرده و در نهایت، به نتیجهگیری مهمی دربارهی سودآوری واقعی آن خواهیم رسید.
مقدمهای بر استراتژیهای اسکالپ و تفاوت آنها با سایر سبکها
استراتژیهای اسکالپ، از سریعترین سبکهای معاملاتی محسوب میشوند که تمرکزشان بر گرفتن نوسانات کوچک بازار در بازههای زمانی بسیار کوتاه است. معمولاً این سبک نیازمند دقت بالا، تمرکز لحظهای و اجرای سریع معاملات است. تفاوت اسکالپ با سویینگ یا پوزیشن تریدینگ، در تعداد بالای معاملات روزانه و استفاده از تایمفریمهایی مثل ۱ یا ۵ دقیقه است. از طرفی به دلیل حجم زیاد معاملات، توجه به هزینههای پنهان مثل اسپرد و کمیسیون اهمیت بیشتری دارد.
معرفی ساختار کلی این استراتژی پر ورود در تایم ۱ دقیقه
استراتژی مورد بررسی، از ساختاری ساده اما پر ورود تشکیل شده است. در ابتدای هر ۵ دقیقه، سقف و کف کندل ۵ دقیقهای پیشین مشخص میشود. سپس در تایم فریم یک دقیقه، اگر قیمت در ۵ دقیقه بعدی این سقف یا کف را بشکند و در بالای آن تثبیت دهد، معاملهگر وارد پوزیشن میشود. ورود مبتنی بر شکست تثبیتشده است و در تست های ما در تایم سشن لندن مورد بررسی قرارا گرفته .
چگونه سقف و کف کندل ۵ دقیقهای تبدیل به تریگر ورود میشود؟
در این سیستم، مفهوم کلیدی «محدوده شکست» نقش تریگر دارد. معاملهگر در هر بازه زمانی پنجدقیقهای، سقف و کف کندل قبلی را بهعنوان مرز تعریف میکند. اگر کندل ۱ دقیقهای در ادامه این مرز را بشکند و با بدنه کامل بالای آن بسته شود، سیگنال ورود صادر میشود. تکیه اصلی استراتژی بر ادامه حرکت پس از شکست در کوتاهمدت است، نه برگشت. این نگاه با ساختار «مومنتوم بیس» شناخته میشود.
روش تعیین استاپ لاس در این استراتژی و منطق پشت آن
یکی از نکات مهم در این روش، تعیین حد ضرر با استفاده از کندلیست که شکست را انجام داده. استاپ لاس به اندازه دو برابر طول همان کندل شکستزننده قرار داده میشود. این روش از نظر ریاضی منطقی بهنظر میرسد، چرا که فضای کافی برای نوسانات بعد از شکست را فراهم میکند، اما در عمل میتواند در معرض خطر استاپ خوردنهای پیاپی قرار گیرد، مخصوصاً در بازارهای پرنوسان یا با نقدینگی کم.
بررسی منطق خروج با ریوارد 1:1.5 مزیت یا محدودیت؟
ریوارد تعریفشده در این استراتژی ۱.۵ برابر ریسک است، بهعبارتی نسبت ریسک به ریوارد ۱:۱.۵ لحاظ میشود. این عدد در نگاه اول جذاب است، چون با وین ریت متوسط میتواند سودده باشد. اما در عمل، خروج در یک تارگت ثابت ممکن است باعث از دست رفتن بخش زیادی از پتانسیل سود در معاملات قوی یا نرسیدن به تارگت در شرایط نوسانی شود. بنابراین این پارامتر باید نسبت به بازار پویا تنظیم شود.
نقش اسپرد و کمیسیون در استراتژیهای با استاپ کوچک
وقتی استاپها خیلی کوچک هستند، هزینههای پنهان معاملات بهویژه اسپرد و کمیسیون تأثیر زیادی پیدا میکنند. در این استراتژی که عمدتاً در تایم یک دقیقه اجرا میشود و استاپها بسیار محدودند، گاهی اسپرد و هزینه بروکر بخش زیادی از پتانسیل سود را خنثی میکند. این مسئله در حسابهای غیر ECN و با بروکرهای غیررگوله بیشتر تشدید میشود.
تحلیل نتایج یک هفتهای این استراتژی در تایم لندن
با بررسی یک هفتهی اخیر اجرای این استراتژی در سشن لندن، مشخص شد که میانگین تعداد معاملات در هر روز حدود ۳۰ ورود بوده است. از نظر وینریت خام، نتایج اولیه مثبت بهنظر میرسد. اما نکته مهم اینجاست که بدون محاسبه هزینههای معامله و تأثیر شرایط واقعی اجرا (مثل تاخیر در ورود یا لغزش قیمت)، این آمارها میتوانند فریبنده باشند.
نکات پنهان در تست استراتژیهای پر ورود
استراتژیهایی با تعداد بالای ورود نیازمند تست بسیار دقیقتری هستند. کوچکترین تغییر در اجرای استاپ، زمان ورود، یا شرایط بازار میتواند نتایج را بهشدت متفاوت کند. در بررسی استراتژیهای پر ورود باید به دقت به عوامل زمان اجرا، کیفیت سرور، گپ ، اسلیپیج و میزان اسپرد توجه کرد. همچنین تحلیل با دادههای گذشته انجام بکتست (Backtest) نمیتواند ۱۰۰٪ تضمینکننده عملکرد آینده باشد.
نحوه ساخت جدول ریوارد–وینریت برای بررسی سودآوری سیستم
یکی از ابزارهای ارزشمند برای تحلیل سیستم معاملاتی، جدول وینریت/ریوارد است. این جدول نشان میدهد که برای هر مقدار ریوارد، چه درصد بردی لازم است تا سیستم سودده باشد. در این ویدئو، نحوه طراحی چنین جدولی آموزش داده شده و با قرار دادن پارامترهای واقعی این استراتژی در جدول، سوددهی یا زیاندهی آن بهوضوح مشخص شد.
محاسبه سود یا زیان خالص: قبل و بعد از اعمال هزینه معاملات
اگر فقط وینریت و ریوارد را در نظر بگیریم، این استراتژی سودآور بهنظر میرسد. اما وقتی هزینههایی مثل اسپرد، کمیسیون، لغزش قیمت و حتی ریکوتها در شرایط واقعی را لحاظ کنیم، ممکن است سیستم وارد ناحیه زیانده شود. اینجاست که اهمیت محاسبه سودآوری خالص مشخص میشود. صرفاً بر اساس نرخ برد بالا تصمیمگیری کردن میتواند خطرناک باشد.
تأثیر شرایط واقعی بازار بر عملکرد استراتژیهای پر ورود
در بازار واقعی، پارامترهایی مانند سرعت اینترنت، اجرای سفارش، اخبار اقتصادی ناگهانی و حتی کیفیت پلتفرم معاملاتی میتوانند عملکرد استراتژی را به شدت تحتتأثیر قرار دهند. مخصوصاً در اسکالپ که میلیثانیهها مهماند، اجرای سریع و دقیق مهمتر از خود تحلیل است. استراتژیهای پر ورود، بیش از همه در معرض آسیب از این عواملاند.
مزایا و معایب عملی این استراتژی از دیدگاه تریدر حرفهای
مزایای این استراتژی شامل ساختار ساده، ورودهای زیاد، و پتانسیل رشد سرمایه در زمان کم است. اما در مقابل، معایبی مثل استاپهای فشرده، تأثیرپذیری شدید از اسپرد، و نیاز به تمرکز بسیار بالا هم وجود دارد. همچنین اجرای بلندمدت چنین سیستمی نیاز به زیرساخت دقیق، بروکر مناسب و مدیریت احساسات قوی دارد.
مقایسه این استراتژی با سبک اسکالپ طلا به سبک هیرو
در سبک هیرو، برخلاف این روش که صرفاً بر شکست و ورود سریع تکیه دارد، ابتدا ساختار بازار در تایمهای بالاتر بررسی میشود و بعد از سناریوسازی منطقی، ورود در تایم پایین انجام میشود. به همین دلیل، دقت ورود، کیفیت ستاپ و نسبت ریسک به ریوارد در سبک هیرو واقعگرایانهتر و پایدارتر است.
جمعبندی نهایی: آیا این استراتژی در بلندمدت جواب میدهد؟
هر استراتژی در نگاه اولیه میتواند جذاب باشد. اما آنچه سوددهی پایدار را رقم میزند، تطبیق سیستم با واقعیت بازار و شرایط اجرای معاملهگر است. این استراتژی اگر با دقت و زیرساخت مناسب اجرا شود، ممکن است در کوتاهمدت نتایج مثبتی بدهد؛ اما در بلندمدت به دلیل ضعف در تحمل هزینهها شانسی برای موفقیت نخواهد داشت.
در پایان، اگر به دنبال آموزش حرفهای، ساخت سیستم معاملاتی شخصی و تسلط بر ورودهای دقیق تایم پایین هستید، پیشنهاد میکنم دوره آموزش اسکالپ طلا به سبک هیرو را ببینید:
دیدگاه خود را بنویسید